موضوع :                      

اهمیت یادگیری زبان بر اساس رویکرد ارتباطی

مرحمت شهبازلی

سرگروه زبان استان اردبیل

Ardabil.english@live.com

09144546267

کلید واژه: زبان ، ارتباط  ، یادگیری، مهارت

اشاره :

طبق اعلام یونسکو :

یادگیری یک زبان یعنی تولدی دوباره؛ یادگیری یک زبان یعنی مواج کردن حافظه؛  یادگیری یک زبان یعنی گامی به سوی انسانی نو شدن؛  یادگیری یک زبان یعنی سفر به دنیای ناشناخته انسان ها؛  یادگیری یک زبان یعنی گشودن دریچه هایی به جهان فرهنگ ها؛ یادگیری یک زبان یعنی برپا ساختن دوستی ها و آشنایی ها؛ و یادگیری یک زبان یعنی بیرون آمدن از دنیای بی سوادی.

زبان، منشاء پیدایش ، انتقال و گسترش فرهنگ است و می تواند زمینه ایجاد روابط میان فرهنگها و تبادل اندیشه ها را فراهم کند و تعاملات بازرگانی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشورها را با یکدیگر افزایش دهد.

مقدمه :

در بین تمام زبان های مختلف دنیا، زبان انگلیسی به زبان همه دنیا تبدیل شده است؛ به طوری که این زبان ، زبان نزدیک به 380 میلیون نفر و زبان دوم 200 میلیون نفر دیگر در جهان است. یک میلیارد نفر در حال یادگیری آن هستند و نزدیک به یک سوم جمعیت جهان به نوعی در معرضاین زبان قرار دارند و پیش بینی می شود تا سال 2050 نیمی از مردم جهان کم و بیش در آن مهارت پیدا کنند.

این زبان ، زبان جهانی شدن است؛ زبان تجارت بین المللی، سیاست و دیپلماسی و مهمتر از همه، زبان کامپیوتر و اینترنت است.

در کشور ما با وجود آنکه آموزش زبان انگلیسی جز دروس دوران راهنمایی، دبیرستان و پس از آن در دانشگاه است، اما همیشه برای دانش آموزان و دانشجویان همچون غول شکست ناپذیری جلوه کرده است؛ تا جایی که وقتی وارد بازار کار می شوند، نیازمند به فراگیری زبان هستند و مجبورند که برای آموزش آن از صفر شروع کنند؛ چرا که آموخته ها و محفوظات زبانی آنها یا ناکافی است یا هیچ کمکی به آنها نمی کند.

یک دبیر زبان انگلیسی، کمبود امکانات آموزشی و کمک آموزشی در مدارس، نبودن شیوه های نوین آموزشی ، تراکم دانش آموزان در کلاس ها، پایین بودن کیفیت کتاب های درسی در دبیرستان ها و دانشگاه ها، بی انگیزگی فراگیران و کم بودن زمان تدریس را از جمله مشکلات عمده ای می داند که دست به دست هم داده اند تا آموزش رسمی با اقبال مواجه نشود.

به عبارت دیگر، در محیط های رسمی آموزشی، فرآیند یادگیری زبان تنها به انباشتن واژگان و دستور زبان بسنده می شود و دانش آموزان و دانشجویان مجبورند که فهرست عریض و طویلی از لغات و اصطلاحات یک زبان را حفظ نمایند و تا روز امتحان ، آنها را به خاطر بسپارند.

طبیعی است افرادی که زبان دوم را به این شیوه می آموزند ، قادر نیستند که هنگام شرکت در آزمون ها یا حتی رویارویی با افراد خارجی، محفوظات و اطلاعات خود را به کار گیرند؛ چرا که آنها از چگونگی کاربرد زبان خارجی ناآگاهند؛ در حالی که «فراگیری زبان» به معنی تکامل تدریجی توانایی در یک زبان از طریق استفاده از زبان در موقعیت های ارتباطی است.

اما به باور یکی از صاحب نظران، قصه فراگیری زبان انگلیسی در ایران، قصه شکست نیست. او معتقد است : «انگیزه بخشی در آموزش زبان دوم، از اهمیت خاصی برخوردار است که در سیستم آموزش زبان دوم، با توجه به کتابهای درسی و شیوه آموزشی و زمانی که صرف آن می کنیم، یقینا بیش از انتظار است؛ چرا که در دوران دبیرستان مهارتهای زبانی بدون هدف خاصی آموزش داده می شود و در دانشگاهها نیز به دلیل کمبود وقت و درگیر شدن با دروس متعدد، مجالی برای فراگیری زبان دوم نیست. هرگز هم نباید با ارائه تعدادی از واحدهای زبان عمومی و تخصصی به دانشجویان، از آنها انتظار معجزه داشته باشیم.»

طبق یافته های پژوهشی ، شش عامل مهم در یادگیری زبان دوم موثر است :

1-   نحوه برخورد آموزش دهنده در ایجاد انگیزه در فراگیران ؛

2-   ارائه تلفظ نسبتا صحیح و قابل فهم؛

3-   منظم بودن در تمامی امور؛

4-   تسلط علمی آموزش دهنده و شناخت همراه با ابتکار؛

5-   مجهز بودن معلم زبان به فنون مختلف تدریس ؛

6-   نحوه ارزشیابی درسی و انجام تمرین های مستمر و موثر.

استفاده از روان شناسی یادگیری در امر آموزش زبان، ضروری است؛ یعنی فراگیرندگان زبان، هنگامی که ذهنیتی درباره مسائل آموزش زبان و محیط اطراف خود نداشته باشند، در مقایسه با زمانی که در مورد آن، پیش زمینه ذهنی برای خود پرورانده باشند، بمراتب آن را دیرتر فرا می گیرند؛ برای مثال آموزش کلمات خارجی گل و گیاه برای افرادی که آشنایی با انواع و اقسام آن دارند، آسان تر از افرادی است که اطلاعاتی در این زمینه ندارند؛ از سوی دیگر، علاقه و درک لزوم آشنایی با زبان دوم و نه زبان خارجی ، سبب می شود که فرایند فراگیری زبان دوم بمراتب موثرتر عمل کند.

یکی از اساتید رشته ترجمه (انگلیسی) در این باره می گوید:

« در کشورهای دیگر مانند هندوستان، انگلیسی، زبان دوم است و دانش آموزان در کلاس های درس، انگلیسی می خوانند؛  ولی در ایران از این زبان به عنوان زبان خارجی یاد می شود؛ در نتیجه دانش آموزان در مدارس به عنوان رفع تکلیف مجبور به گذراندن آن هستند. در مدارس و دانشگاهها فراگیرانی که زبان انگلیسی بلد نیستند، باید حدود 20هزار کلمه را حفظ کنند و در موسسات آموزش آزاد نیز همین روند ادامه پیدا می کند؛ این در حالی است که بدون دانستن زبان دوم، رشد علمی چندانی را نمی توان انتظار داشت. برای رشد علمی حتما باید دانشجویان با زبان دوم آشنا باشند تا بتوانند با استفاده از این مهارت ها، به منابع روز دنیا دسترسی داشته باشند.»

اما مشکل اصلی در کجاست؟

امروزه جنبه های تبلیغی آموزش زبان بر جنبه های فرهنگی آن سایه افکنده است؛ به طوری که در اولین مرحله، یک فراگیر زبان دوم ، قبل از آنکه به دنبال انگیزه و علاقه خود به منظور فراگیری زبان دوم باشد، به دنبال راهکارها و ابزارهای مدرن و جدید از قبیل شبکه اینترنت، نوار ، فیلم، CD, DVD ، کتاب و ... است.

علاوه بر این، معلم ها هنوز هم از روش های منسوخ و باستانی جزوه گفتن و ترجمه لغت و شیوه گرامری پیروی می کنند و کمتر با روش های آموزش ارتباطی و تعاملی ، آشنایی دارند و اگر هم با این روش ها آشنایی داشته باشند، به دلیل کمبود وقت ، آنها را اجرا نمی کنند.

یک استاد زبان انگلیسی، عمده مشکلات را در کمبود کتاب های درسی و مدرس زبان انگلیسی می داند و می گوید: «استاد زبان انگلیسی باید تخصص این رشته را داشته باشد؛ ضمن آنکه می بایست علاقه مند به این رشته نیز باشد تا بتواند در دانش آموزان ایجاد رغبت و انگیزه کافی برای یادگیری کند. آموزش زبان انگلیسی با آموزش دروسی مثل فیزیک و ریاضی متفاوت است. در درس فیزیک استاد به دانشجو علم عرضه می کند و فراگیر هم باید یاد بگیرد؛ ولی در آموزش زبان، استاد، نحوه ایجاد ارتباط اجتماعی و بیان ابراز احساسات و نظرات را آموزش می دهد؛ به همین دلیل در آموزش زبان انگلیسی، آموزش محتوا نیست؛ بلکه استاد باید تلاش کند تا زمینه ای را فراهم کند که فراگیران حرف زدن را بیاموزند.»

محیط آموزش زبان باید کاملا زنده باشد تا فرد خود را کاملا در یک محیط خارجی احساس کند. استفاده از تصاویر خارجی باور محیط را برای دانش آموزان آسان تر می کند؛ این در حالی است که نه کتاب ها و نه محیط های آموزشی ، چنین فضایی را برای فراگیران ایجاد نمی کنند.

یکی دیگر از استادان رشته ترجمه (انگلیسی) در خصوص عدم جذابیت کتب درسی، بخصوص در دوره دانشگاه، چنین اظهار می دارد:

«این کاملا درست است که کتابهای آموزش زبان به دلیل نداشتن تصاویر و رنگی نبودن، بخصوص در دوره دانشگاه ، جذابیت ندارد؛ در حالی که استفاده از تصویر و رنگی بودن صفحات و استفاده از کاغذ مرغوب سبب می شود تا آموزش به شیوه  بهتر و آسان تری صورت گیرد. با هدف تولید ارزان ، کتابهای آموزش زبان بسیار اخمو و خسته کننده تولید می شود و این باید در سیاستگذاری های انتشار کتابهای زبان انگلیسی گنجانده شود که کتابهای جدید با چهره ای جدید همراه با هدف آموزش بهتر منتشر شود؛ ضمن آنکه برای تفهیم بهتر موضوع مطالب کتاب باید از طرح و گرافیک نیز استفاده شود.»

عبور از مشکلات

 مشکلات آموزش زبان انگلیسی خاص کشور ما نیست؛ بلکه بسیاری از کشورها نیز با آن دست و پنجه نرم می کنند. روزنامه رویتر طی انتشار گزارشی به بحران آموزش زبان انگلیسی در واحدهای آموزشی کشور ژاپن پرداخته و می نویسد : «سال هاست که دولت بودجه کلانی را صرف تجهیز گروههای آموزش زبان انگلیسی در مدارس می کند و با این حال همچنان در آزمون های بین المللی زبان انگلیسی، ژاپنی ها، در رده های انتهایی جدول قرار می گیرند. این به رغم آن است که هر دانش آموز ژاپنی دست کم به طور رسمی 10 سال در مدرسه زبان انگلیسی می خواند.»

اما با توجه به گسترش روزافزون کامپیوتر و اینترنت در عرصه های مختلف زندگی و ضرورت تعامل با سایر جوامع، سراب یادگیری زبان دوم باید به یک واقعیت تبدیل شود. برای رسیدن به این راه، اولین قدم را باید از خودمان شروع کنیم.

یکی دیگر از صاحب نظران، آموزش زبان دوم را حول سه محور معلم، کتاب و فراگیر می داند و می گوید: «طبق نظریات جدید، معلم یا Learner یک تسهیل کننده است و آنچه که در امر یادگیری بسیار مهم است، انگیزه فراگیران است. اگر فراگیر، انگیزه های لازم را داشته باشد و نیاز خود را شناخته باشد، براساس آن نیاز (اقتصادی، شغلی، حرفه ای و ...) کتاب و روش آموزشی خاص آن را نیز انتخاب می کند.»

وی تاکید می کند که احساس نیاز ، اولین و مهمترین رکن آموزش زبان دوم است و پس از آن می توان براساس نیاز و انگیزه هدفگذاری کرد و عوامل کمک آموزشی مورد نیاز را فراهم نمود.

تجربه های آموزشی در سایر کشورها نشان می دهد که یک فارغ التحصیل دوره متوسطه باید بتواند در چهار مهارت اصلی در حد زندگی روزمره، نیازهای خود را به زبان خارجی رفع کند، صحبت کند و درست بشنود، برنامه های ساده رادیو و گفت و گو های فیلم را بفهمد، کتاب ها، روزنامه و مجلات غیرتخصصی را بخواند و حتی اگر معنی تک تک لغات را نمی داند، کل مطالب را درک کند، فرم های ساده را پر کند و قادر باشد که نامه بنویسد. البته این مساله پرواضح است که در کشور ما، دانش آموزان دوره دبیرستان هر چه به کنکور نزدیکتر می شوند، علاقه ای به مکالمه ، درک مطلب و خواندن متون از خود نشان نمی دهند و همه چیز را از دید نمره و تست مورد ارزیابی قرار می دهند؛ غافل از آنکه در سطوح بالاتر تحصیل ، به زبان دوم ، چه در آزمون های ورودی و چه در هنگام گذراندن پایان نامه خود، نیازمندند.

نتیجه گیری :

یکی از استادان زبان انگلیسی با تصریح این مطلب که هر انسانی در هر سن و سالی می تواند اقدام به زبان آموزی کند، اظهار می دارد:

«به نظر من مهمترین عامل ، ایجاد انگیزه است که از یک سو خود فرد می تواند در خودش ایجاد کند و از سوی دیگر با کم کردن حجم کلاس های 60-50 نفره، به کارگیری نیروی انسانی خبرهو کارآزموده و ایجاد نوعی تنوع بخشی در شکل و مطالب کتاب های درسی می توان ایجاد انگیزه کرد. امروزه بحث تالیف کتاب های درسی و طراحی آن، یک علم است، و اینکه کتابهای درسی براساس چه هدفی ، برای چه کسی و با چه نیازی نوشته می شود، نیاز به تخصص دارد.»  

پیشنهاد :  چند توصیه مهم :

·  برای خود ایجاد انگیزه کنید.

·  برای این کار به اندازه کافی دلیل برای آموزش زبان داشته باشید.

·  هر روز دایره لغات خود را گسترش دهید.

·  لغات را به تنهایی حفظ نکنید؛ بلکه آنها را در داخل جمله، همراه با مثال های ملموس و عینی یاد بگیرید.

گرامر را بر اساس ضرورت فرابگیرید؛ مثلا حال استمراری کاری است که همین الان در حال انجام آن هستید. جمله ای بسازید که همین الان در حال انجام آن هستید؛ مانند: I am writing.

·        گوش خود را به شنیدن متون انگلیسی عادت دهید.

·        سعی کنید متنی را بخوانید و بدون آنکه معنی کلمه به کلمه آن را بدانید، کل متن را بفهمید. در ابتدا از متون ساده ، مانند داستانهای ساده و کوتاه شروع کنید.

منابع :

1.      Chastain,K. (1988). Developing second language skills.

2.      Materyek,W. (1990). Communicating in English Functions.

3.      Antimoon.com learn English effectively

4.      www.zabanamoozan.com

5.      http://www.sajjad.ir/ftcpict